- تازه بدن
- تر و تازه نازک تن -1 تنی تر و تازه و جوان بدنی لطیف و با طراوت، دارای بدنی تر و تازه
معنی تازه بدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تجدید شدن تجدید یافتن، خرم گشتن شاد شدن، با رونق شدن با طراوت گشتن، جوان شدن جوان گشتن، بار دیگر پس از فراموشی بیاد آمدن بخاطر آمدن، حیات تازه یافتن زنده شدن، حادث شدن پدید گشتن
نو کردن، احیا کردن
تازه گوی نو پرداز، خوش سخن نیکو گفتار، سخن تازه لام خوش و بدیع
جا و مقام تازه منزل خوش و نیک سرزمین خرم
برگ تازه (درخت)، تر خرم پر طراوت جوان
کسی که پوست بدنش نرم و لطیف باشد
کسی که خازه به دیوار می مالد، گل کار
نازک تن نازک اندام، سرخ مرو (از گیاهان)، چیلان هندی، نازک برگ: گونه ای گل سرخ آنکه تنی لطیف دارد لطیف اندام نازک تن، یکی از گونه های تاج خروس است که آنرا سرخ مرو نیز گویند، در هندوستان بگونه ای عناب اطلاق شود که میوه اش بسیار شیرین است، قسمی گل سرخ
Refresh
обновлять
auffrischen
оновлювати
odświeżać
refrescar
rinfrescare
refrescar
rafraîchir
verversen
menyegarkan
ताजगी लाना
새로 고침하다
yenilemek
kuburudisha
তাজা করা
تازہ کرنا
کسی که تازه وارد کاری شده و هنوز خسته نشده باشد تازه نفس، چای و مانند آن که تازه دم کرده باشند
آنکه دارای دل جوان باشد
چای که آن را تازه در قوری ریخته و دم کرده باشند، کسی که کاری را تازه شروع کرده و هنوز خسته نشده، تازه نفس